متن حسرت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسرت
آمدم ، دَر زدم
هیچ کس نبود،
غیر از دل تنگی.....
و خیال من
خرسی است
که با یاد تو
به خواب زمستان می رود
یکی یکدانه قلبم،ای کاش تو...
چندی بودی ،میگرفتم back up از تو
گر تو رفتی ،نسخه ای دیگر
داشتم تا ابد و یک روز از تو...:)
حوالی شب عید است و هفت سین ها پهن
ز سیب و سکه و سبزه، سماق شد سهمم
بی تو از سکه و سیب و سمنو و سرکه./
بی تو از سبزه و از سیر و سماق بیزارم./
هنوز هم دلم تازیانه میخورد
بخاطر یک نگاه اشتباه
جز چشم تو در چشم من چشمی دگر به چشم نیاید.
دل، گیر کسی است،
که دلگیرم کرد و رفت،
در آن غروب دلگیر دریا
سهمم از آن چشمان تو،
چیزی به جز حسرت نبود.
چقدر روی این تخت
فکر کردن میچسبد!
فکر کردن به یک بیداریِ طولانی
فکر کردن به ماورای رویا
به صدای پایی
که بلند بلند گام بر میدارد
به دستهایی
که از کنترل خارجاند
به تلویزیونی که قادر است
با صدای نامفهوم
جای خالیِ حرفهای دلخواه را
در گوش پُر کند...
به یاد خداوندی که آفرید ما را
در بادیه ها تنها رهایمان نکرد
دریغا که جز خاکی از ما نماند
در کوچه های زندگی پر از آفتاب بودیم
اما سایه ای از خود بر جای نگذاشتیم
آری!
همین است که میگویی
پیراهنِ سپید
به تن نمیآید!
با خشابی پر از دانهی انار
مرا نشانه بگیر
مرا مزین کن!
➷➷➷➷➷ کاش میشـב בرבهایماט را هم ماننـב ترقـہ یکجا بر زمین بکوبیم..
و با صـבاے سوختن و انـ؋ـنجارش شاهـב تمام شـבنش باشیم ..
حمل کرבט בل پر בرב בر سال جـבیـב سخت است
از سیه چشمان تو دارم.
من این دیوانگی ها را.
تلخ تر از نبودنت.
بودن تو با دگریست.
اگرچه از درِبسته پُر است دنیایم
ولی کلیدِخیالت ،امیدِمن شده است