100 متن کوتاه دلنوشته عاشقانه ۱۴۰۳ جدید 2025
متن های کوتاه درباره دلنوشته عاشقانه
100 متن کوتاه دلنوشته عاشقانه ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن دلنوشته عاشقانه برای اینستاگرام و بیو واتساپ
دست من نیست دوست داشتنت،
خودت بگرد ببین...
مهرت را کجای دلم انداخته ای!
آرزو دارم آغوش باشی
تا مرا به اندازه ی تمام اشتباهاتم بغل کنی
بدون آنکه حرفی میانمان رد و بدل شود ،
فقط نگاه باشد و نفس ،
چون
زندگی آنقدرها دوام نمی آورد .
مینوسیم برای تو که بخوانی تا بدانی،
دوست داشتنت برای من بی انتهاست.
نمی دانم نامت را چه بگذارم. نازنین؟ تمام زندگی؟ دلیل نفس کشیدن؟ همه وجود؟ مخاطب خاص؟یا تنها عشقم…
به هرنامی که باشی بدان تا ابد برایت جان می دهم.
برای ِتٌومُردن ْخطاست!
باٰتو باٰیَد زندگی کَرد..
حِیف اَست کِه فصل های ِزندگی ِراٰدرکُنارِتو
ورق نزنم وبرایت بمیرم!
اِلٰهی برایَم بمانی،براٰیت ْبماٰنم..♥👫🍷
سردم که می شود کافیست حریر نازک خیالت را دور تا دور خودم بپیچم؛
تا ابدیت گرم گرمم.
سلام پرند ه ی کوچک خوشبختیه من،
آسمان برای پیشواز تو خورشید را برایت پهن کرده، چشمانت که بازشود روز آغاز خواهد شد، و نوروز زمانیست که تو لبخند بزنی...
هزاران کلمه در جای خالی ات ریختم اما جای خالی تو پر نشد.
تو از جنس بینهایتی که هرگز
بی تو به سر نمیشود
به تو نخواهم رسید امّا،
عاشقترین غریبه ات میمانم
که تو را دوست خواهد داشت همیشه
حواسم پرت زیبایی ت شد!
منِ دست و پا چلفت یی
نصف بیشتر شعرم را ریختم زمین!
فقط ماند…
یک دوستت دارم ساده !
بنشین برایت چای بریزم
چای با عطر عشق،
چای با بوسه های گل اقاقی ،
چای با طعم دلتنگی سالها دوری،
چای عصرانه ی روزهای جمعه ،
جمعه ای که قرار است
سالها غروبش را با من بمانی
رعنا ابراهیمی فرد
تا دیروز فکر می کردم
تمام قله های جهان را
می توانم فتح کنم ،
اما
تازه امروز فهمیدم
چه نفس گیر است
بالا رفتن از پله های خانه ای
که تو در آن نباشی...
S♡M
تو نهایتِ عشقی
نهایتِ دوست داشتن
و در لابلای این بی نهایت ها
چقدر خوشبختم
که تو سهم قلب منی
بی نهایت دوستت دارم
و تا بی نهایت عاشقت هستم
از بس که دوستت دارم...
فکر می کنم...
دیگر هیچ دوست داشتنی...
همرنگِ دوست داشتن هایِ من نیست
تو معنیِ تمامِ رنگ های دنیایی...
بوی قهوه ی چشمانت دوباره قدم گذاشت
در کوچه ی بی کسی ام
عطر تنت را در گوشه ای از آغوشم پنهان کرده ام
دلتنگت که می شوم
خودم را بغل می کنم...
سعیده جان مهربانم
از تعریف و تمجید کردن و تا مقام خدایی تو را بالابردن هراسی ندارم
چون اطمینان دارم،اگر خدا هم بشوی،خدای خیلی خوبی برایم خواهی بود.
M♥️S
نمی دانم چه رازی ست
یا تو یک اعجوبه هستی
یا من بیش از حد عاشقت
ولی می دانم هر فصلی که باشد
هرجایی که باشد
گرم باشد یا سرد، برف باشد یا باران
تو که باشی
برای خوشبخت بودنم کافی ست …
من تو رو آبے دوست دارم
تو آبے ترین حس دنیایی
مثل همون اسمون بدون ابر
مثل دریا
مثل حس های قشنگ تو ذهنم که رنگ همه اونا ابیه!
عاشقتم دلبر آبے !
دوستدار تو: دخترآبے
نویسنده: مهرآفرین قاسمی
رسیدن به تو هرچقدر هم که سخت باشه و طول بکشه، من صبر میکنم...
چون این عشق ارزشِ موندن رو داره...!
نگارم!
از تو که می نویسم
عطر شب بو اتاقم را می آکند.
تو کنارم نشستی و غزل هایم را می سرایی
و من با تو ردیف که هیچ قافیه هم کم نمی آورم.
شهناز یکتا
من تو رو سبز دوست دارم.
مثل پوشه ای که چیزای مهم رو داخلش میگذارم
بوی خوب سبزه های توی باغچه مادربزرگ
برگ گل های زر !
یه حس خوب طبیعی و شاد !
دوستدار تو: سبز بانو
تو
لبخند میزنی زمانی ک شادی
و من لبخند میزنم زمانی ک تو شادی❤🥂(:
𝑻𝑨𝑯𝑨
آسمان را نیاز نمیدانم
دیگر به هوا هم احتیاج ندارم
تو خودت
مثل هوا
مثل نور
مثل آسمان
روی تمام لحظه هایم گسترانیده ایی...
تو پایان هر جستجوی منی.
دستانم را بگیر بگذار گرمای دستانت
عنایت گر عشق بی پایان باشد. اسمارحمانی(آیناجهانی)
گل سرخم!
دلم برایت تنگ است... آنقدر که کلمات قدرت وصفش را ندارند... آری... این روزها بیشتر از هر وقت دیگری، به کنارت بودن نیاز دارم...گل سرخم...(:
کاش میدانستی؛دوریت!نه تنها دلبستگی ام را به تو کمتر نکرد،بلکه بیشتر از هر زمانی حال و هوایت تمام وجودم را به خود پیچیده است.
✍سارا عبدی
و زندگی همین است...
در سایه ای به دور از هیاهوی آدم ها دو فنجان قهوه باشد، تو باشی و من...
شیرینی اش هم بماند پای چشمانمان...
نام زیبای تو را در کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد
و عکس قشنگت را در قابی از جنس عشق می گذارم
تا همه بدانند تو ملکه ی جان من و فاتح قلبم هستی
من با خیال تو زندگی می کنم . هر شب برایت شعر می گویم ، شعر می خوانم ، و برایت چای می ریزم . من با خیال تو زندگی کردن را دوست دارم . اگر این دیوانگی است ، کاش زودتر دیوانه می شدم .
چشم هایت که مال من باشد
دیگر چه فرق می کنند
چرخ دنیا به کدام جهت بچرخد یا
پاشنه روزگار بر کدام واقعه فرود بیاید
من حق ام را از دنیایش تمام و
کمال گرفته ام...
هرچند از تو دورم
ولی دلم را می ربایی
تو در کدام ساحل عشق بوده ای؟
اگر بگویی نمی دانم
یقین میکنم که مرا دوست نمی داری
با هیجان دوستت دارم.
مثل رد شدن از رودخانه
وارد شدن به منطقهی شکار ممنوع
یا بریدن ترمز در سراشیب جاده
دوست داشتنت زیباست
اما خطرناک...
کاش می شد
فقط،”تو” را داشته باشم…
خدا هی بپرسد:
خوب، دیگر چه؟
من بگویم:
هیچ! همین کافیست…!!!
تو هستی ، تو در قلب منی،
و همچنان قلبم می تپد
تو مال منی ، همه ی هستی منی
و همچنان بودنت به من امید میدهد
هر صبح دلم را،
را به خیالت گره می زنم
باشد که از آن خورشیدی زاده شود
تا دوست داشتنهایم را،
به تو برساند...!
میون این همه عشق دروغین و دم دستی
چقد خوبه که عاشق باشی مثل یه دهه شصتی
هنوز فک میکنم خوابم! چقد خوبه که اینجایی
دهه_شصتی جذابم !! چقد خوبه که تو هستی
اسمت فقط چهار حرف است و کل دنیای منی با یک علی گفتن چقدر قشنک است صدا کردن هایت خیابان ها حیران اند از صدایت
صدای ب قشنگی بودن هایت
علی بازرگان
عاشقانه هایم را مینویسم
تا بماند
تا بخواند
شاید با فهمیدن این که تو عاشقانه هایم را میخوانی دلم کمی ارام بگیرد
این پاییز هم گذشت مردادی دیگر منتظر می مانم تا بیایی و حواست را در حیاط خیالم بی خیال رها کنی و من حوض آبی نگاهت را بی حد و مرز بر ایوان دلم رنگ کنم.....
«فاطمه دشتی»
بر سر کوچه بن بست دلم خیمه زدم
تنها با مرور چشمانت دلم پیر میشود
التماست میکنم برگرد
تنها این غرور برایم مانده بود آن هم حراج نگاهت.......
«فاطمه دشتی»
نه جانم خیال دور شدن از تو را ندارم،در فراسو ها بر روی ابرِ خیالِ با تو بودن سیر میکنم،به فکر محو شدنم نباش جانم هم بگیرند با سلامت دوباره زنده میشوم
«فاطمه دشتی»
در کنارت مینشینم
بودنت شبیه طعم تمام ابدیت است
نفسهایم طعم نارنج تو را می دهد
ماه و خورشید
تا بحال به این زیبایی نبوده است
تو خورشید قلب منی
اگرچه بیشتر مواقع در پشت ابرها سیر می کنی تا مرا نبینی
اما ،من دل خوشم به یک ثانیه ی طلوعت، اگر چه بر سرزمین دل دیگران باشد
مهم بودن توست ... حجت اله حبیبی
روزی کتابی از تو می نویسم
از عنچه لبانت واز کمند زلف واز کمان ابروانت
اما نه این ها را فقط در قلبم می نویسم تا رقیب زیبایی تو را نبیند.....
حجت اله حبیبی
بیا باهم
زیر برفها قدم بزنیم
من دستانم را
چتری سازم زیر آسمان
و تو گلستانت آغاز شود
رعنا ابراهیمی فرد
من به جادو اعتقاد دارم
وقتی نگاه هایت هنوز هم
مرا جادو می کند
رعنا ابراهیمی فرد
من اگر ماهِ توام تو آسمانی جانان
من اگر قلب ِ توام تو ضربانی جانان
من اگر خوشبختی ام تو مسیر عشق هستی جانان
من اگر منِ توام تو تماماً برایم هستی جانان
دوستت دارم، دوستت دارم، و باز هم دوستت دارم.
در نهایت این دوستت دارم ها بی نهایت دوستت دارم.
اسما رحمانی(آیناجهانی)
تو
ضمیر دوم شخص من
جاری در رگ های سرخ
ساکن قلبم
حل شده در چشمانم
علت لبخندم
هستی !
و من
ضمیر اول شخص تو
به اندازه تمام
تار تار موهایت ،
دوستت دارم❤️
من تو رو قرمز دوست دارم .
مثل همون سرسره ی توی پارک که باهاش خاطره دارم.
مثل سس روی پیتزام
مثل حس سرزندگی
عاشقتم دلبر قرمز !
دوستدار تو: قرمزِ جان!
زیبا تر از آن خنده ی زیبا وسط بغضِ بزرگ
دلچسب تر از عطر چای و قند هِلی
شیرین تر از طعمِ عسل در سبلان
تو در آغوش من از هر چه خوب، خوب تری:)
چشمانت قاتل یک شهر است
که همه جا را ویران کرده
و من آن شهر ویرانم
که هر لحظه فرو می ریزم
و از نو ساخته میشوم
باز ویران میشوم
این قصه چشمان تو
و زندگی من است
احسان اکبری
عزیزحسینی
و از من چیزی جز یک تصویر باقی نخواهد ماند؛تصویری مبهم که لابه لای نت های یک موسیقی به یاد خواهی آورد!
ساحل هاشمی
آنقدر چمشهایت زیباست
وقتی به آنها نگاه میکنم
محوتماشا می شوم
غافل از اینکه بدانم چه رنگ است
رنگین کمان چشمهایت
هوش از سرم برده است
جانا تویی و بس
می ترسم !
می ترسم آنقدر دوستت بدارم
که خدا هم شک کند شروع عشق واقعی
از ما بوده یا آدم و حوا
اشک باران
معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.
جانادوستت دارم
بی علت
بی بهانه
اشک باران
دستانت را باری دیگر گهواره ی عشق کن برایم
سفره ی دلت را باز کن برایم
تو بنشین تا تماشایت کن
کمی قهوه بنوش
پرده ها بکش
نگذار افتاب تورا لمس کند
ای قرار روح بی قرار من
بمان درسرای آسمان دلم
که تب عشق تو در پیکرم هست تاهستم
مرامیان قلبت نگه دار
من آن شکوفه ی اندوهی
که درخیالم فقط تو می رویی
ای تنها بهانه نفس ها یم
تا کی در حسرت نگاهت باشم؟
پس کی از کوچه پس کوچه های
دلتنگی عبور می کنی؟
من عاشق همان لحظاتی هستم
که در نامه هایت با کلمات مرا نوازش می کنی
مگر از این احساس بهتر هم هست...
جانانم،...
زندگی بدون وجودت،
بدون استشمام بوی تنت،
برایم مرگ آور است،مانند ماهی که بی آب میمیرد.
معجزه همیشه هم کار های عجیب و غریب نیست
معجزه گاهی همین چند وجب فاصله ی بین شانه های توست
آغوشت معجزه و علت ِ ایمان من به دین توست:)!
با تو بودن حس خوبیه
انگار که شراب صد ساله نوشیدم
شاد و خندام همش
در ذهنم در دلم حرفایی پر از عشق تو شده
که خودت هم نمیدانی که چقدر دوستت دارم
الهی که بمانیو برای هم صد ساله شویم.
قرارمان فصل انگور
شراب که شدم بیا
تو جام بیاور من جان
جام را خالی از جان کن
هراسی نیست... فقط تو خوش باش
همین مرا کافیست...
عاشقم باش
هر چند همه بگویند ...
که رسیدنمان بهم
محال ترین اتفاقِ تاریخ است
عاشقم باش
و بگذار که به همه ثابت شود
ما همان ممکن ترین محالِ دنیا خواهیم بود ...
آوای صدایم شدی!
سوی چشمانم شدی!
مخاطب شعر هایم شدی!
جانِ در بدنم شدی!
از نو ساختی مرا!
ترمیم کردی تکه های شکسته وجودم را !
و تنها مالک قلبم شدی :)!
به معصومیت نگاهت قسم
و به لطافت دستانت،
که هیچ چیز در این جهان،
جاودانه نیست
مگر مهربانیِ قلب تو!
غزاله غفارزاده
میچکد عشق از بند بند انگشتانم
وقتی ریتم ناموزون زندگی را
باتوخوش می نوازم
میان قلب متروکه ام تو تنها روزنه روشنی که از لابه لای سقف ترک خورده
نور را به باریکه های دلم رساندی...!!
بیقرارم بیقرار ندیدنت، بیقرار نبودنت، بیقرار خاطراتی که حتی یک لحظه نمیتوانم از ذهن خود خارج کنم. ای جان جانان بیا قرار بیقراریهایم باش
من امّا
جلوى دخترمان
روزى هزار بار قربان صدقه ات میروم!
چشم و گوشش باز شود اتفاقاً...
باید بفهمد
* مَرد *خواستنش را فریاد میزند!
گر نباشی، جهانم یک (الف) کم دارد!
بدون تو، هر ثانیه ام جهنم است!
Silver.moon.نوشت♡
سالیان سال بعد سر بر روی شانه ات
قصه ی آشناییمان ،دلدادگیمان،عاشقی کردنمان ،گریه ها و بیقراریمان ،دلتنگی و دوریمان را برای نوه هامان تعریف خواهیم کرد.
مژده وکیل زاده
mozhde.vakilzade
تو میدانی که عشق برایم همان لبخند زیبای تو است
زندگی برایم همان آغوش گرم ومهربان تو است
و بهترین حس همین دوستت دارم هایی است که از اقیانوس قلبم برای تو سرچشمه می گیرد