متن عاشقانه غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه غمگین
می دانم که دیگر دیدن تو ممکن نیست!!
می فهم که این تقدیر روزگار من بود که تو نداشتم باشم
هنگام وداع با قبر تو لبخند میزنم و با تو خداحافظی می کنم با زخم کهنه ای که بر دلم نشسته است
محبوب آسمانی من، نگرانم نباش
من خوبم فقط...
خانه مان به همان شکل مانده
هنوز همان عطری دارند که عاشقانه میخوانند
هنوز تمام خاطراتت با من همخانه هستند
همینکه مات می مانم از خاطرم می گذری
هزار بار در این خانه می میرم
چرا که تمام خاطراتت در این خانه منزل گزیده اند
یکبار به یاد دارم اینجا...
قالَ عَلِىٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:اَلدَّهْرُ مُوَکَّلٌ بِتَشْتیتِ الاُْلاّفِ، إِنَّ اَلدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ لاَ تُخْطِی سِهَامُهُ وَ لاَ تُؤْسِی جِرَاحُهُ یَرْمِی، إِنَّ اَلزَّمَانَ مُفَرِّقُ اَلْأَحْبَابِ
روزگار مأمور گشته به جدا و پراکنده کردن کسانی که عشق/ٱنس و ألفتی باهم داشتند، به راستى که روزگار کمان خود را(برای جدایی) چله کرده و با...
ای عشق من!
خوب می دانم که زمستان برود
بهار خواهد آمد،
اما تو بگو مرا،
وفتی تو نباشی،
آمدن بهار به چه شبیه است؟!
شعر: لقمان لک
برگردان: زانا کوردستانی
گفت: از دلتنگی بگو
گفتم: دلتنگی یعنی صدای محبوبت را بشنوی روی برگردانی و کسی آنجا نباشد.
انگشتت را به صورتم بکش،
بسان قطره ی بارانی که از زیر چشم ها
به روی گونه هایم شره می کند...
بگذار باور کنم این عصر بارانی را
در کنارت...
علیرضا سکاکی
گران بود دل بستن به کسی که
ارزان فروخت دل مارا
فرو پاشید و له کرد
هرچند زنده کرده بود مارا
با خیال تخت در خیالش زیستن کردم
در سرم زلف بلندش را ریستن کردم
به دور از هرچه تمنا بود
هرچه زاری و تقاضا بود
رفت و ویران نشینم...
در جستجوی تو،
همچون پروانه، به پرواز در می آیم
و خودم را می گویم: شاید همچون گلی
در باغچه ای بیابمت.
جایی نمانده که برای یافتنت نگشته باشم
و نیافتنت، زخمی بر روح و جان من نشده باشد!
برگ برگ درختان را می بوسم
به این امید که اثری...
عجب تناقضی
روزیکه بعد سالها آمدی گفتی بهانه ش گذشته بود واما همان هم شد دلیل رفتنت! تو که گفتی دلیل آمدنت خاطرات خوش گذشته بود پس چه شد که نیامده عزم رفتن کردی به بهانه مرور شدن خاطرات درد آور آنسالها...!؟
مهربان دلیل به هم نرسیدنمان تقدیر بود یا...