متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
حس خوبیه داشتن تو
تو همون معجزه ای هستی
که تو اوج خستگی وقتی بهت فکر میکنم
نسبت به همه چی دوباره امیدوارم میشم
همون حس خوبی که هر چی میشه میگم فدای سرم
یکیو دارم که حتی فکر کردن بهش برام آرامش بخشه
آرامشمه ، وجودمه
دل و جونم...
مرا آرام دوست بدار ..
میان نفس کشیدن های مدامت ...
میان مرمرین بلور نگاهت ...
و رهایم کن در خویش ...
تا حضور مقدس آرامش ...
که تب کند وجودم ..
از تداوم لبخندت ..
بر سایه سار شکوفه زار دستانم ...
مرا آرام دوست بدار ...
از هرم...
براے او ڪه دوستش داری
چند خطے بنویس
تا بداند قلبت تا همیشه
براے او مے تپد
و صداے گام هاے اوووو
نبض ضربان حضور توست
برایش از عشق بنویس
تا هیچ گاه
دل به غیر نسپارد
و عاشقانه روزے فریاد براورد
ڪه تو را تا همیشه دوستت دااااارد...!!!
فراموشم...
سهم من از مهتاب، خواب نیست، خاطرات شب هایی ست که در تردید، عشق به یقین می نشست، امید جوانه میزد، و باز دوباره دلدادگی می رویید. سهم من از مهتاب، خاطره ی نگاهی ست، که روزگاری تمام زندگانی من بود ...
اگه تونبودی عشق نمیشناختم کنارتوخوبم زندگیموساختم
عاشق کسی شدم که نمی دانست
برایش گریه کردم و ندید
و رهایش کردم بی آنکه بداند چقدر دل کندن از او سخت بود
ای عشق !
دَمی
بگذر
از این کوچه ی ما !؟
حجت اله حبیبی
به نام نامی عشق...
به نام جنون
به نام باران...
و بوی خوش سیب...
اگر بارها و بارها بِرانی ام...
دوباره به تو برمی گردم...
برمی گردم ...
و بیشتر از قبل دوستت خواهم داشت...
آن شب
خاطرم هست
شبی طول و دراز
شب یلدا که نه
شبی پر از دلتنگی
شبی از حسرت و آه
شب رویای رسیدن
به شبهای دگر
شب مستی
شب بی خوابی
شب راز و نیاز
شب مهتاب گرفتار
شب رسوایی عشق
شبی دور از نظر یار
شب در خود...
هیچوقت فکر نمی کردم برسم به جایی که
قلبم به عقلم التماس کنه دیگه بهت فکر نکنه
دیگه خاطراتت رو ورق نزنه
دیگه تورو بهش یادآوری نکنه
هرجا میرم هرکار میکنم نمیتونم عادی زندگی کنم
میترسم از فردا ، میترسم از آدما
میترسم ازینکه دیگه اعتمادی برام نمونده
میترسم هیچ...
یه جا علی ضیا میگه
کسی از رابطه خارج میشه که
نفر بعدیش رو روی نیمکت ذخیره ها نشونده باشه
و گرم کرده باشه...
ولی منی که از رابطه خارج شدم
اینو قبول ندارم
چون من همونی بودم که
رو نیمکت ذخیره ش نشونده بود
و وقتی متوجه این موضوع...
تموم اون وقتایی که من اشک می ریختم
و تو با یکی دیگه میخندیدی
تموم اون وقتایی که من قلبم درد داشت رو تخت مچاله شده بودم
و تو کنار یکی دیگه حالت خوب بود
تموم وقتایی که من دلتنگت بودم
و تو دستای یکی دیگرو گرفته بودی
شاید یه...
اولش خیلی ناراحت شدما
ولی بعدش که فکر کردم دیدم
بودنت چی به زندگیم اضافه کرد
که نبودنت ناراحتم کنه؟!
اینوسط فقط من بودم ، همش من بودم
اونی که عاشق بود من بودم
اونی که وجودشو گذاشت وسط من بودم
می دونی اونقدر بودم که نذاشتم نبودنم حس شه...
من همیشه تظاهر کردم که فراموشت کردم
حتی بارها خودمو گول زدم که دیگه جایی تو قلبم نداری و دلم برات تنگ نمیشه
اما هر اتفاقی که تو زندگیم افتاده یا هرکاری رو انجام دادم همه وجودم آرزوش بوده که کاش تو هم بودی
و خب این یعنی هنوزم ادامه...
داشتم با خودم فکر میکردم که چی بگم بهت تا بتونه تورو توصیف کنه
بعد به این نتیجه رسیدم که تو مثل یه خونه ای.
خونه ای که وقتی از همه جا خسته میشم دلم میخواد پناه بیارم بهش.
تو یه دلگرمی بزرگی که هرچقدر سختی پیش بیاد تو دلم...
از لحاظ روحی نیاز دارم صورتمو با دوتا دستات بگیری
تو چشام نگاه کنی و بگی دیدی این دوری تموم شد ، دیدی بلاخره عشق کار خودشو کرد
فرشته مقتدر
بعداز سال ها فهمیدم جز من
پای یکی دیگه وسطه...
اون دختره میدونست نفر سوم رابطه ست
ولی منی که عاشق تر بودم بی خبر بود .
اون می دونست اما موند
چون براش فقط تو رابطه بودن مهم بود
فقط نیازاتش مهم بود .
رابطه مون لانگ بود اما...
مقصر اصلی داستانمون من بودم
وقتی نادیده گرفته شدم بیشتر نزدیکت شدم
وقتی حوصله حرف زدن با منو نداشتی
بیشتر حرف زدم
وقتی دلت نخواست منو ببینی بیشتر عکس دادم
وقتی نخواستی صدامو بشنوی بیشتر ویس دادمو زنگ زدم
وقتی حسی بهم نداشتی اندازه دوتامون دوست داشتم
آره مقصر تو...
یجوری باهات همه چی قشنگ بود که
حتی مغزم یه ثانیه هم نمیتونه به این فکر کنه
اولین هایی که باهات تجربه کردم رو
با یکی دیگه دوباره مرور کنم.
اگه میدونستی رفتنت با زندگیم چیکار می کنه
هیچوقت نمیرفتی هیچوقت...
فرشته مقتدر
شاید هیچوقت سر انتخاب اشتباهم نتونم دیگه انتخاب کنم
شاید دیگه نتونم اونجور که دوست داشتم زندگی کنم
حس الانم حس از دست دادن نیست
حس الانم دردناکه
حس رهاییه ، رهایی از یه انتخاب اشتباه که سال ها
بیخودی داشتم تنهایی میجنگیدم واسه تویی که
میجنگیدی واسه یکی دیگه......