متن دلشکستگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلشکستگی
من از این بی تو بودن های تکراری، بیزارم.
تو خودت خواسته ای باز دلم را ببری
من هنوزم نگرانم که به یغما ببری
تو که طوفانی و ویرانگر و بیرحم شدی
حق نداری که دلم را به تماشا ببری
بیخبر آمدهای بیخبر از من میروی
که در این قصه دلی خسته به فردا ببری
تو که طوفانی و...
به غیراز آینه هرگز قبول باید کرد
نبود حتّی یک آشنا، مقابلِ من
این التهابِ مانده در قلبِ پر از خون
لیلای دل را کرده بس شیدا و مجنون
بی تو هر شب زیر سیل گریه مدفون می شوم
با مرور خاطراتت زار و دلخون می شوم
بی تو در این راه دشوار پای لَنگم می کشم
طعم تلخ بی کسی را بی تو هر شب می چِشم
شکستی، قلبِ چون آیینهام را
دل و، حسّ دلِ بیکینهام را
شدم لیلای مجنونت؛ ولی تو
نکردی، التفاتی، سینهام را
من شاخهی اسیر زمستان سرنوشت
تو مثل برگ تازهی افتاده از بهشت
من ساقهی که سوخته از آه رعد و برق
حالِ مرا نپرس چه خوبم چه بد چه زشت
این لطف قسمت است که کاتب مرا اسیر
اما تورا چو زلف سیاهت رها نوشت
من دلشکسته ام چو یتیم...
هر چه میخواهی بکن، اما تو نشکن دل ما.
در عشق بازی دلم گل پایِ هر دیوانه ریخت
تا که او هم گویِ آتش را بر این گلخانه ریخت
آن شرابی را که من با صبر، کهنه ساختم
چشمِ یک حورینما، امروز در پیمانه ریخت
احتمالا بازهم مغبونِ عشقی دیگرم
#ماه_من شب زلفِ خود را باز و بر ویرانه...
دستِ عاشق را گُلم، پروایِ مُشتی خار نیست
برگِ نرمت خونِ من را ناجوانمردانه ریخت
تنهام انقدر تنها که صدای سکوت دل را میشنوم.
آمدم ، دَر زدم
هیچ کس نبود،
غیر از دل تنگی.....
چشمانم تشنه ی عشق بود،
کاش از چشمانت عشق چکه نمیکرد.
➷➷➷➷➷ کاش میشـב בرבهایماט را هم ماننـב ترقـہ یکجا بر زمین بکوبیم..
و با صـבاے سوختن و انـ؋ـنجارش شاهـב تمام شـבنش باشیم ..
حمل کرבט בل پر בرב בر سال جـבیـב سخت است
شکست خوردم من،
به جنگ نابرابر میان چشمت و قلبم.
کشیدهام کنار
از هر شیء که نامش آدم است...