متن حسرت از دست رفته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسرت از دست رفته
روی کدام شیب سُر خوردهام
که هیچ سُرسُرهای
مرگِ کودکیام را
گردن نمیگیرد؟
با یک دلِ حسّاس، پر از: احساسم؛
افسوس که هرگز، تو نداری پاسم!
آب از: سرِ من هم که گذشته، دیگر؛
بگذار، بگویند، که آس و، پاسم!
هیج پروانه ای
خبر از بهار ندارد
سالهاست که این زمین
برگهای زرد را می جود
تا با، باران به دیوارهای شهر بکوبد
حالا کلاغی که خط برف را می خواند
با سکوت این شب سرد
روی فراموشی برفها
خط می کشد...
از فراموشی تو
از گل سرخی که با عطر.تو
نفس می کشد
از شمعی که با آواز باد
می گرید
از هر چیزی که تو را
به یاد می آورد
می ترسم...
اگر تو نبودی...
زمستان در بوته های گل سرخ
ناپدید می شد
اگر تو نبودی/ هیچکس آینه را
باور نمی کرد،
ببین...
پس چرا این شهر پر از
خالی ست
بودنت سراب است
نبودنت فکر و خیال..
دل چه میدانست که دلتنگی چیست..؟
تا تو را دید و... دگر باره ندید....
عمــــــــرمان بیهوده بود...
گر بین لبهای من و تو پیوندی نبود...