100 متن کوتاه دلبر ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن دلبر برای اینستاگرام و بیو واتساپ
دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت
گفتمش ای دلربا دلبر ز دل بردن چه سود؟
از ته دل بر من دیوانه دل خندید و رفت...
عاشق که باشی
از همه چیز میترسی
حتی از بخشندگی خداوند
شاید کسی دلبرت را ارزو کند
و خداوند مستجابش
چهارشنبه
بهترین روز هفته می شود،
وقتی دلبر چهارشانه ات!
تو را میان بازوهای مردانه اش
به گونه ای حبس کند،
که هیچ راه فراری نداشته باشی
هر جایی که سقف داشت و بویِ غذا از آن به مَشام می رسید که اسمش خانه نیست...
خانه یِ آدمی
درست در میانِ
بازوانِ دلبری است که بویِ عطرِ تنش
به یاد ماندنی ترین رایحه یِ دنیاست...
دلبر، یه خونه نُقلی میگیرم. نُقلی نه واس خاطرپولش ها، یه بیست متر جا باشه، نتونی ازم دور شی، هر طرفو نگاه کنم ببینمت ...
از چاله به چاه گونه ات افتادم موهای فر تو میدهد بر بادم
ای دلبر ابرو قجر من یک عمر پای تو تمام هستیم را دادم
صبح است نسیم سحری
باز کن این قائله را
باز به بوی بت من
آغاز کن مهلکه را
باز شروع صبح کن
هم راز کن زمزمه را
درعشق من خسن ختام
این بود این مسئله را
در پیچ موی دلبرم
هم دشوار کن مسئله را
امان از این دلبر که من دارم،
دیگران دل می دهند او زجر!
دیگران دل می برند او صبر!
ارس آرامی
هرچه شعر گفتم او نفهمید و نخواند!
دلبر من اهل کوچه مشهور علی چپ بود!
ارس آرامی
دلبرجانم هیچ میدانستی که باران همان اشک شوق ابرهاست که روانه میشود بر سر عشاق تا دوباره حس طروات را به کوچه خیابان های مرده شهر بازگرداند
ݩمیشہ یبار دیگہ برگردے؟!
دݪم برآت تنگ نشده !!!
میخوام بہ جبران غم بعد رفتنت یڪی بخوابونم تو گوشت بگم هه دیدی تونستم فراموشت ڪنم بی لیاقت:)
~°┅♡💛♡┅°~
میدونی دلبر چه روزی خوشبخت ترینم روزی که هوا سرد باشه
بیای خونه و من خواب باشم و تو بغلم کنی تا سردم نشه♡
(اون روز روزیه که واقعا احساس خوشبخت ترین بودنو میکنم)
نپرس ای دل که آن دلبر چرا رفت
بپرس از حال من بر من چه ها رفت
تمام لحظه هایم رنگ غم شد
که روزی از کنارم بی صدا رفت
تو مپندار که از عشق تو دل برگیرم
ترک روی تو کنم دلبر دیگر گیرم
بعد صد سال اگر بر سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم عشق تو از سر گیرم
از تو ناز و از منم باشد نیاز
طبق قانون، ناز دلبر می کشم!
ارس آرامی
من رهگذر وادی جانانم
تو ره زنی و ره می زنی
دل می بری گیر تو می مانم.
اسمارحمانی
مثلِ باران افتادم به دلَت
راست می گویند هر اُفتادنی پایان کار نیست،
این افتادن آغازِ دلدادگیست.
آهای دلبر!! میدونستی خط قرمزم چشماته؟
هرکی نگاهشون کنه
باید صد و بیست و یکبار دورشون تصدق بشه چون از حدش گذشته
از من گفتن بود
چشاتون رگ غیرت بنده است
حضرت دلبر*-*
تو جهان مخفی منحنی لبات
کلی توت فرنگی به چشم میاد
که با نور ماه شب چهارده چشمات
هارمونی قشنگی
ساخته شده
من تو رو آبے دوست دارم
تو آبے ترین حس دنیایی
مثل همون اسمون بدون ابر
مثل دریا
مثل حس های قشنگ تو ذهنم که رنگ همه اونا ابیه!
عاشقتم دلبر آبے !
دوستدار تو: دخترآبے
نویسنده: مهرآفرین قاسمی
من تو رو سبز دوست دارم.
مثل پوشه ای که چیزای مهم رو داخلش میگذارم
بوی خوب سبزه های توی باغچه مادربزرگ
برگ گل های زر !
یه حس خوب طبیعی و شاد !
دوستدار تو: سبز بانو
من تو رو قرمز دوست دارم .
مثل همون سرسره ی توی پارک که باهاش خاطره دارم.
مثل سس روی پیتزام
مثل حس سرزندگی
عاشقتم دلبر قرمز !
دوستدار تو: قرمزِ جان!
زیبا تر از آن خنده ی زیبا وسط بغضِ بزرگ
دلچسب تر از عطر چای و قند هِلی
شیرین تر از طعمِ عسل در سبلان
تو در آغوش من از هر چه خوب، خوب تری:)
نگرانم نگران خودم و حال دلم
نگرانم که پس از تو به کی دل بدهم؟
نگرانم که چرا بی تفاوت شده ام!
مثل بُت کنج اتاق در فکر توام...🖤
رقیه سلطانی
فراق نچشیده ای
که از دوزخ هراسانی.....
برگرفته از کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان
لطیف مثل گل پر از بهانه و ناز است
گرفته اند از تنش گلاب قمصر را
نگاه او غزل، لبش وفور زیبایی
خدا چه شاعرانه خلق کرده دلبر را!
🟪 شاعر: سیامک عشقعلی
جوری دلم را برده ای با خنده هایت
گاهی برایت می شوم پرپر! چه خوب است!
ای کاش می دیدی خودت را از دو چشمم
دنیا ندارد از تو زیباتر! چه خوب است!
▫️شاعر: سیامک عشقعلی
بی تو بودن گاه زندان می شود
مرگ با اندوه آسان می شود
در علاج زخم روحم گفته اند:
دردهایم با تو درمان می شود!
▫️شاعر: سیامک عشقعلی
گفت یک مصرع بگو از چشم نازِ دلبرت
بعد از آن شاعر شدم دیوان نوشتم جلد جلد
ارس آرامی
مدگل توی آهنگش میگه :
(( عشق
بار داره
گریه کن جای اشکاتو میبوسم ))
دلبر کجایی که از بار عشق گریانمو کسی بر جای اشکانم بوسه نمیزند تا آرام بگیرم : )
دل در پی عشق دلبران است هنوز
وز عمرِ گذشته در گمان است هنوز
گفتیم که ما و او به هم پیر شویم
ما پیر شدیم و دل جوان است هنوز
بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی
در آغوشت پرِ پرواز دارم
غزل از سعدی شیراز دارم
جهان از جام چشمان تو مست و...
کنارم دلبری طناز دارم
✍نازی م
(بهناز محمدی)
گر بدانی نیست جز تو در دلم....
شوق دگر..
باز آیی و ببینی این دلبر گیسو کمند!؟
چو جان دادی زجانت ، جانم برود
المیرا پناهی درین کبود
دلتنگ هوایی هستم
که در آن نفس میکشی
دلبر
المیرا پناهی درین کبود
یادته ؟.
چی؟
دوست دارم .
دلبر المیراپناهی
درین کبود
تلخم
اما،
تُو که فرهاد شوی؛
شیرینم
مطمئن باش که حتما؛
به دلت میشینم
هرگز یادم تو را فراموش نمی شود دلبر
بعد از این تو را به خدا
می سپارم با دیدگان تر
هر دم نفَسم با نفَس گرم تو ،گرم است
از روی تو خورشید سرا پرده ی شرم است
با طلعت رویت شده رخشنده دل من
دلهای چو سنگ از نفَست نازک و نرم است
بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی
هیچ عاشقی
با خوردنِ بادامِ چشمِ دلبری
سیر نشد،
من اما
با جُرعه ای از لبت
سیراب شدم.
گفتن زیبا ترین سفری که تا به حال داشتی تا کجا بود؛
گفتم تا به آغوش دلبر !
خداداد.ن
امشب ای
دلبر شیرین لب من
کوته کن
قصه را
هرچه که خواهی زپس
بوسه بگو
علی مولایی
دلبر
عشوه گرِ
غمزه فروشی دارم
به گلستان
ندهم گوشه ی
آغوشش را
علی مولایی