100 متن کوتاه دیوانه ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن دیوانه برای اینستاگرام و بیو واتساپ
دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید، خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بدون جلب توجه متفاوت باشید، جایی که همه مثل هم می اندیشند اصلا کسی فکر نمی کند.
مثل امواج دریا آمدی و ساحل قلبم را در میان خودت گرفتی ، همدیگر را دیوانه کرده بودیم با نوازش های هم ، آن سکوت عاشقانه رابه یاد داری در لحظه بوسیدن هم؟
رفتارِ تو را علمِ سیاسی خواندم
قانونِ دلت شبی ٬ اساسی خواندم
یک هفته به کنکور عروست کردند..
دیوانه شدم روانشناسی خواندم !
در کوچه ، خیابان ، مترو
صدای تو را می شنوم
در خانه ، سکوت ، رویاها
می گویند دیوانه ام
می گویم دیوانه اگر بودم
که صدای شما را می شنیدم
دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت
هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت
گفتمش ای دلربا دلبر ز دل بردن چه سود؟
از ته دل بر من دیوانه دل خندید و رفت...
گریزانم از این مردم، که تا شعرم شنیدند
برویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانهای بدنام گفتند...
آنقَدَر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد
تیر دیوانه شد ، مرداد هم از شهر رفت
از غمت ، شهریور بیچاره حلق آویز شد
لمس نفس هایت️
ضربان قلبم را
به شماره مےاندازد
تو آرام آرام نفس بکش
من لحظه به لحظه
دیوانه ات مےشوم....️
️️️
- من و خیالِ تو ؛
موسیقیِ ملایم
رویا
پرواز
چشم هایم را بسته ام
لبخندی نشسته بر کنجِ لبانم...
شاید رهگذرانِ دیوانه ام پندارند
بی خیالِ نگاه و پندارِ آنها
من دوست دارم به تو فکر کنم...
به سربلندی هیچ سربازی فکر نمی کنم
وقتی که سرزمین مادری ام در چشم های تو جا مانده
در چشم های تو
که تکلیف هر دیوانه ای را
با ماه روشن می کند
تو را ،،،
دیوانه ،،، دوست میدارم ،
چرا که از دور دست ها ،
با یادت ، با صدایت ،
با نفس هایت ،
مرا در آغوش میگیری.
من دختر پاییز و آبانم
دیوانه ات هستم و می مانم
طوفانترین طوفان اگر باشد
من قایقم را خوب می رانم
آب
در زندانِ حوضِ حیات ، دیوانه شد
استعمالِ هر شبه ی قرصِ مُسَکنِ ماه
از آن روست....!
سیگار های بهمنش را دوست دارم
بوی بد پیراهنش را دوست دارم
گفتند دیوانه! شنیدی زن گرفته؟
دیوانه ام ، حتی زنش را دوست دارم...
درد دل دیوانه را دیوانه میداند که چیست
کیوان بلدی
عطر خوش پیراهنش را دوست دارم
گل های روی دامنش را دوست دارم
گفتند دیوانه ندیدی شوهرش را!
دیوانه هستم شوهر ش را دوست دارم
دیوانه
خداوندا...
مرا امشب چه حالی هست
چه سودایست اندر دل
کجا رفتم کجا هستم
بدنبال کدامین آشنا بودم
که ما را این چنین
رسوای عالم یا جهان کردی...
کوله باریست پر از هیچ
که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست
مقصر دل دیوانه ماست..!
بزن ای عاشق دیوانه به دیوانه سری
بخدا ازمن دیوانه تو دیوانه تری
عشق یعنی دوره گردی؛خانه میخواهی چکار ؟
سر فدا باید کنی ، پس شانه میخواهی چکار؟
حکمِ طوفانی که باید غرقِ آغوشش شوی ...
قایقی بهرِ نجات ، دیوانه میخواهی چکار ؟
دل ناله کند از من، من ناله کنم از دل
یارب تو قضاوت کن، دیوانه منم یا دل
من،
با تمام حس جانم؛
با سراپای نهانم؛
قدر بودنت را می دانم؛
و گیراترین اشعارِ دیوانِ دیوانگی را،
برایت می خوانم،
با عشق...
زهرا حکیمی بافقی
مرا درگیر خود کردی شدم دیوانه ومجرم؟
گنهکارم چه توبیخی برای دشمنت داری
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی