100 متن کوتاه چشمانت ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن چشمانت برای اینستاگرام و بیو واتساپ
منتظر میمانم
تا عصایت شوم
سوىِ چشمانَت
یاداورِ قرص هایت
هم بازىِ نوه هایت
من جوانى ام را،
براى پیرى ات کنار گذاشتم...
هر صبح
زندگی برای ادامه پیدا کردن ،
به دنبال بهانه میگردد ...
و چه بهانهای زیباتر از چشمانت !
️️
Tʜᴇ sᴇᴀ ᴏғ ᴍʏ ʜᴇᴀʀᴛ ʙᴜʀsᴛs Wɪᴛʜ ᴛ
ʜᴇ ᴡᴀᴠᴇs ɪɴ ʏᴏᴜʀ ᴇʏᴇs
دریای قلبم طُغیان میڪند
با امواج چشمانت
️️️
Your eyes is the remedy to the pain Im taking
چشمانت نوش داروی دردی هست که من به آن دچارم
️️️
تو اتفاق ناب من در هر صبحی
صبح من با تو و لبخندت صبح می شود و چشمانت که جسم و روحم را تسخیر می کند .
چه،،،
دشوارست
از تو گفتن
آنقدر زیبایی
که حتی واژه ها
در وصفت عاجز مانده اند
تویی که
چشمانت منشا
همه عاشقانه های منست...
️️️
آفتاب تویی
که ترانه صبح را می نوازی
و من واژه هایم را
در انعکاس چشمانت
شعر می کنم
سپیدی صبح بر دامنت
چنگ می زند
و تو سلانه سلانه
با لبخندت زندگی را نوید می دهی
️️️
تو فقط نگاه کن ...
من دور از چشم همه
به قربان تمام دردهایت میروم
با لبهایم...
با چشمهایم ...
با حرف حرف احوال پرسی هایم ...
همین که چشمانت را داشته باشم کافیست ...️
آشوبی در دلم به پا میکند نرگس چشمانت
و غزل می سراید نگاهت
و افسانه می شود دیدگان جادوییت ...
.
تو با صبح شکوفا می شوی
نفس نفس،
در من جان می گیری
و آفتاب را،
با چشمانت به خانه ام می آوری
بگذار این صبح یادگار مهر تو باشد...
️️️
در طلوع چشمانت پلک می گشایم!
صبح، هم رنگ چشمان توست!
زیبا میدرخشد، شبیه لبخندت
چه قدر، این صبح ها را
دوست دارم، مانند تو ...️
️️️
به چشمانت خیره می شوم
و نفس می کشم
من مشتاق غرق شدن
در دریای چشمان توام ...
تو نرم نرم نگاه کن
من قدم به قدم برایت میمیرم ...️
️️️
طلوع گرم چشمانت مرا صادق ترین صبح است اگر نه کار خورشید جهان عادت شده ما را...️
محشر تویی
هربار که با چشمانت
قیامت میکنی
من برای لمسِ
بهشتِ آغوشت
سجده خواهم کرد ...!!!️
به چشمانت خیره مے شوم
و نفس مے ڪشم
من مشتاق غرق شدن
در دریاے چشمان توام ...
تو نرم نرم نگاه ڪن
من قدم به قدم برایت میمیرم ...️
️️️
صدایم
دربرابرصدایت بیصداست
چشمانم
دربرابرچشمانت نابیناست
پس بدان که بی توهیچم
ب اندازه ی تمام روزهای زندگیم
دوستت دارم..
️️️
کافیست
صبح که چشمانت را باز میکنی
لبخندی بزنی جانم ...
صبح که جای خودش را دارد ،
ظهر و عصر و شب هم
بخیر میشود
️️️
به ربنای چشمانت
قسم که هر روز
به وقت اقامه ی اذان عاشقی
به نیت خرمای شیرین
لبهایت روزه داری میکنم...
سلام
چشمانت را،،،
باز کن،
میخواهم،،ت
اول صبح
به جای...
آفتاب
قرص ماهت را
تماشا کنم !
و صبحم را،
با یک...
فنجان عشق داغ
آغاز کنم !!
️️️
مثل چای بعد از ظهر یک روز پر مشغله میمانی
گرمای قهوه ای چشمانت، می شوید خستگی یک روز کاری را!
مرا نشانه می گیرد
سلاحِ چشمانت
تو خواستنی ترین
قاتلِ دنیایی...
مرا نشانه بگیر
دست های من بالاست
برایِ تو مردن
شبیه یک روئیاست...
آسمان، چشمانت
گریه هایت باران
گونه هایت چو افق وقت طلوع
به شب خانه ی من آوردی
روز را با قدمت
زیبایی چشمانت به تن من گرمایی می بخشد
که خورشید با زمین می کند.
وای نور چشمانت را که نگو مثل ماه است...
چشمانت شروع حادثه بود
حادثه ای که منجر به مرگ شد!
مرگی که درون چشمان تو اتفاق افتاد و
مرا برای همیشه درون چشمانت دفن کرد!!
بوته ی نرگس روییده است
زیر پای نگاهم از وقتی که
سبز کردی در کاسه ی چشمانت
بذر نرگس شیراز را..️
قرار صبح هایم
با چشمانت بود
زیر پنجره ی نگاه
آنجا که گلدان لبخندگل می داد
من پر از شبم
دیدگانت
سالهاست سر قرار نمی آیند
صبح ها
دلواپسی هایم را
در عطر تنت گم می کنم و با
"صبح بخیر"
چشمانت نَفَس می گیرم ...
عشق با نگاه تو آغاز شد در من
ع ش ق
عطش ، شوق ، قهر و آشتی یار
یاری از دیار عشق
عشقی به بزرگی کوه
کوهی به بلندای گیسوانت
گیسوانت به زیبایی چشمانت
چشمانت
که دلم را برده
محبوب من
چشمانت را نمی فهمم
هیچ وقت ارتباط برقرار نکردم
با هنرهای مفهومی
با منِ سنتی
به زبان ساده ی نوازش
با دستانت حرف بزن .
چشمانت ....زیبا ترین اتفاق دیگاهم بود...
موهایت .....بهترین ابریشمی بود که دستانم لمس کردند...
دستانت.... گرم ترین نقطه ی جهانم بود....
خنده هایت ....زیبا ترین زندگی را به من بخشید...
نگاهت چون سونامی کرده ویران
دلم را مثل خرمشهر ایران
به چشمانت بگو من یک اسیرم
کمی دل رحم باشد با اسیران
علی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی
زیبایی چشمانت را
بخشیدم به روز های باهم بودنمان
تو هر روز
دور میشوی و زیباتر
و من هر روز افسرده و دلتنگ تر
باید تو را
در میان واژه های درهم ذهنم
به زنجیر بکشم !
نظم جهانی را به هم میریزد
سوز آذر چشمانت
نگاهم که میکنی زمستانم بهار می شود
آرامش پیدا می کنم
میانِ ◗دوستَت دارم ◖ هایی که
از چَشمانت به سَمتِ
◗قَلبم◖ سرازیر می شود..!
لبخندت دیدنیست جانا
هم دل میبری هم جان را
دیوانه می کنی
ویرانه می شوم
درخشش چشمانت ستاره ای در دل شب
این نگین رخشان عجب دل می برد .
یک فنجان قهوه مهمان من
می خواهم دقیقه ها را بخرم
فال امروز
عجیب در چشمانت پیداست
وقتی که چشمانت به چشمم خورد
دست و پا را نه
دل را گم کردم
🖤
تو این دنیای شلوغ همش حواسم پی تو بود
بعد دیدنِ چشمانت
دگر
هیچ چیزِ
این دنیا
جذاب نبود ..
مگذار دیگران نام تو را بدانند …
همین زلال بی کران چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست!
شاملو
جان دلم
می شود حوالی چشمانت را
خوب بگردم؟!
راستش را بخواهی
دست و پایم را میان نگاهت
گم کرده ام ...
به پرنده ِ چشمانت بگو
به پرواز در آید
ودر کنج دل ِعاشق من
لانه ای امن بسازد .
از هر چه که بگذریم،
از چشمانت نمیشود گذشت...
...
وقتی که ساکتی،،،
این تیله های جذاب
مادرزاد شاعرند!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
حوضچه ای شد،
-چشمانم!
پُر از ماهی وُ اشک!!!
وقتی فهمیدم،
دیگر نمی بینم
-چشمانت را
لیلا طیبی(رها)
و مرا رها نمی کند
کابوس دیرین غرق شدن در چشمانت
کدام روز
ماه
و یا حتی سال بود
نمی دانم
تنها چیزی که می دانم
این است
که خستگی جولان می دهد
و اگر لبخندی نمایان است
به اجبار است.
گفتنی ها هر چه هست
آن نگاهت پیش ترها گفته است
فسواد عینیکِ
أشهى لقلبی من نور الدنیا!
سیاهی چشمانت
برای قلبم از نورِ عالَم خواستنی تر است!
دیگر حسرت دیدن پرواز هیچ پرنده ایی را نمیخورم...
از آن روزی که قفس چشمانت آسمانم شده.
چشمانت
زیباترین پخش زنده ی دنیاست
با زیرنویس \ دوستت دارم \
سلام پرند ه ی کوچک خوشبختیه من،
آسمان برای پیشواز تو خورشید را برایت پهن کرده، چشمانت که بازشود روز آغاز خواهد شد، و نوروز زمانیست که تو لبخند بزنی...
چشم هایت ژرف تریت اقیانوس دنیاست
فقط با یک نگاه غرقش می شوم
خیالت تخت ،
اگر هزار بار دگر متولد شوم
عاشق آسمان چشمانت می شوم که ماهی چون تورا در خویش جای داده است...
حجت اله حبیبی
به چشمانت قسم همچون دو چشمم دوستت دارم
بجز تو باید از هر چیز و هر کس دست بردارم
هر روز بیداری ات
ضامن زندگی ست
طلوع چشمانت
موسیقی دریاست ست
در برکه ی دل
ملیحه سمواتی_سما
فکرم از چشمانت آزاد نمی شود
لبهایت را وثیقه بیار...
رسم پروانه شدن شب همه شب سوختن است
گرد شمع رخ تو گشتن و افروختن است
پا بپایت شدن و دل به نگاهت دادن
عاشقی را زتو و چشم تو آموختن است
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
چون ریشه به درخت
ابر به آسمان
ماهی به دریا
ماشین به خیابان
ونور به خورشید
به تو نیازمندم
هر لحظه و هرجا
تو دنیای منی و در این دنیا دریایی است به نام چشمانت که همچون ماهی غرقشانم.
اسما رحمانی(آیناجهانی)
متوسل می شوم به چشمانت
که به راستی
لااله الا عین
هیچ چشمی جز چشمان تو
مسحورم نکرد.
و لا اله الا رویت
هیچ سیمایی جز سیمای تو نیست.