100 متن کوتاه آسمان ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن آسمان برای اینستاگرام و بیو واتساپ
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که میبینم بدآهنگ است
بیا ره توشه برداریم،
قدم در راه بیبرگشت بگذاریم،
ببینیم آسمان ِ «هرکجا» آیا همین رنگ است؟
صبحها وقتی خورشید در میآید متولد بشویم
هیجانها را پرواز دهیم ...
روی ادراک فضا، رنگ، صدا، پنجره گل نم بزنیم ...
آسمان را بنشانیم میان دو هجای هستی
ریه را از ابدیت
پُر و خالی بکنیم
چراغ ها را دزدیده بودند.
می خواستند راه خانه ات را گم کنم.
بیچاره ها نمی دانستند٬
آسمان هر چه تاریک تر٬
ماه درخشان تر!!!
باران که می بارد دلم برایت تنگت تر می شود...
راه می افتم،
بدون چتر،
من بغض می کنم،
آسمان گریه می کند !
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟
آسمان آبی نیست قاصدک از غم و تاریکی خبر می آرد/ گوش داریدزمستان آمد موسم سردی و هنگامه ی بوران آمد آرزوها همه در خاک/فرو خفته و یخ می بندد...و جهانی که به من و به احساس و گل و غزل می خندد.
وقتی دلم گرفت زیر باران گریه کردم...
وقتی اشکهایم میان قطره های باران گم شدند،
تازه فهمیدم
غم من چقدر کوچک است
و غم آسمان چقدر بزرگ...
خدایا
هر شب به آسمان نگاه می کنم
و می اندیشم
در این آرامش شب
چه بسیار دلها که غمگین و پر اضطرابند
خدایا تو آرام دلشان باش...
.
دلگیرى جمعه را باید از پنجره زندگى بیرون انداخت و با یک فنجان آرامش و لبخند به آسمان نگاه کرد ، تا یادت نرود که همیشه تا چشم کار میکند خدا حواسش به تمام ثانیه هاى زندگیت است.
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان همیشه باز است
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست...
.
مادر خوبم ، روزت مبارک
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . .
توی این روز عزیز ، توی این لحظه های قشنگ
زیباترین کلمه ای که میشه گفت یک ” دوستت دارم “
به همراه یک آسمان عشق و تمنا
تقدیم به پدرعزیزم ، روزت مبارک
هوا عجیب بوی بهار گرفته است
دستم را بگیر
و برای لمس احساسی ترین باران به خیابان ببر
خیالت راحت، این باران
از آسمان اردیبهشت می بارد
خیسمان نمیکند
عاشق ترمان می کند !
You arent just a star to me
You are my whole sky
تو برای من فقط یه ستاره نیستی
تو تموم آسمان منی
️️️
جشن میلادت را به پرواز می روم
دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها
آسمانی که نه برای من
نه برای تو
که تنها برای “ما” آبیست …
تولدت مبارک عزیزم
آرزو می کردم که درجشن میلادت تک ستاره آسمان چشمانت باشم
تا در آغوشت طولانی ترین شبم را تقدیمت کنم
و درکلبه انتظارت بوسه هایم را میهمانت !
تولدت مبارک عشق من
برای نگریستن به آسمان وقت بگذار
در ابرها تصاویری پیدا کن
به صدای وزیدن باد گوش فرا بده
آب سرد را لمس کن
با گام های آهسته و محتاط راه برو
زندگى را لمس کن ...
آرزو کردنت که مَحال نیست،
امشب آرزوی داشتن تُو
را به آسمان میفرستم
شاید برآورده شود ....
خدا را چه دیدی؟...
نمیدانم آرزویت چیست ؟؟ اما من برای رسیدن به آرزویت دستانم به آسمان جاری و سبزه دلم را به نیت تو و آرزوهایت هرچه که هست گره میزنم
سیزده بدر روز آرزوهایت مبارک
سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست
آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی
تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک . . .
صبح ها طلوع مے ڪند خورشید دلم
چشمان آسمان باز مے شود
عطرمے ترواد از نیلوفر ها
و چه عاشقانه صبح بخیر هاے تو در نسیم مے رقصند
️️️
بابای خوب من!
شب های بی قراری با غروب دلواپسی،
هر شب از راه می رسند.
من دلتنگ تر از همیشه زمان
به پشت پنجره می آیم
تا تو را در آسمان
به نظاره بنشینم
هنرمند منبعی از احساساتی است که از هر جایی دریافت می شود: از آسمان، از زمین، از یک تکه کاغذ، از یک جسم متحرک، از یک تار عنکبوت.
دلتنگت که می شوم ...
به آسمان نگاه می کنم ...
دلم قرص است که تو هم زیر همین ...
آسمانی
️️️
حس دوست داشتن که می پیچد
در وجودم ،
دوست دارم
آسمان را در آغوش بگیرم ...
دوست دارم
دنیا را برقصانم ...
نه !
دوست دارم در گوشت زمزمه کنم
دوستت دارم
️️️
- پس کی وقتِ رفتن فراخواهد رسید؟
من خسته ام
خسته از آینه، از آدمی، از آسمان!
ببار ای آسمان امشب که قلبم باز بی تاب است...
نه روز آرامشی در دل نه شب در چشم من خواب است
فرقی نمی کند رها باشد
یا کنج قفس ..
پرنده شوق پرواز
نمی افتد از سرش ،
درست مثل من
کنارم باشی یا نباشی
پرنده ی خیالم
فقط در آسمان
تو پر می زند ...
خورشید هر روز
طلوع میکند
در کشاکشِ ابر و آفتاب...
اما تو در هر
حالتی از آسمان
گرم می تابی...
داغ می نوازی...
و پر نور میکنی
دنیای من را....
دلت که گرفت
دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان همیشه باز است
اگر هیچ کس نیست
خدا که هست
.
.
دلِ دنیا، دلِ من بود، کبابش کردند
آسمان، منزلِ من بود، خرابش کردند
«زندگی کردنِ من، مُردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم، عمر حسابش کردند»
قصه ی من و تو قصه ی آسمان و زمین است...
هیچ وقت به هم نمی رسیم مگر قیامت به پا شود...
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچه ی ما می گذرد
باد بوی نام های کسان من می دهد
یادت می آید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری؟!
حس دوست داشتن که می پیچد
در وجودم,
دوست دارم،آسمان را در آغوش بگیرم
دوست دارم ,دنیا را برقصانم!!!
نه...!!!
دوست دارم در گوشَت زمزمه کنم،
دوستت دارم...️
چون مرا دوست داری
دنیا بزرگ تر
آسمان وسیع تر
دریا آبی تر
گنجشک ها آزاد تر
و من
هزاران بار زیباتر شده ام...
️️️
دلت که گرفت
دیگر منت زمین را نکش...
راه آسمان همیشه باز است...
اگر هیچکس نیست خدا که هست...
.
آسمان، چشمانت
گریه هایت باران
گونه هایت چو افق وقت طلوع
به شب خانه ی من آوردی
روز را با قدمت
قلب افسرده ام را به تو می سپارم
تا ابر تیره ی حزن را از آسمان زندگی ام
کنار بزنی
نغمه ی امید سر دهی
و شمع حیاتم را
با آتش عشق
فروغی تازه بخشی...
از آسمان
چشم پوشیدیم،
پرواز را
فراموش کردیم
و در کنج قفس
به روی خود نیاوردیم
پرنده شدن
آخرین رسالت مان بود.
من روحی مرده
در جسمی سرگردان
قبرم آسمان
فاتحه ام
آواز دم غروب گنجشکان
پنجشنبه هایم وقت سحر
بغض مادرم
گردوی خرما پیج
نوشته هایم حمدو سوره
دلتنگی هایم بغض تو شیشه
روزش مهم نیست
همه چیز به خنده ى
اول صبحت بستگى دارد
کافیست بخندى
تا تمامِ روز را در آسمان قدم بزنم
امتحان کن
من می روم
و کلیدِ این خانه ی دلگیر را
زیر هیچ گلدانی نخواهم گذاشت.
دلتنگ که شدی
آمدی نبودم
نگرد!
باران،
هرگز شبیهِ آنچه بود
به آسمان بر نمی گردد...
من در هرلحظه از شبانه روز
انتظار ضمیری را می کشم
که از آن من نیست ،..
و قطعا در این لحظه
که درمی یابی جز او کسی را نداری،
آسمان بی رنگ تر از همیشه جلوه می کند.
زن موسیقی ست...
نُت به نُت عشق...
سمفونی آرامی که
همه ی تو را می بَرد ...
تا مرز بوسه و آغوش...
جایی که با هر دوستت دارم...
مست می شوی...
رها...
میان زمین و آسمان ها...
اسمان می دانست
زمین جای بی وفاییست
اوج گرفت و بالا رفت
اما ادم
به خیال یک سیب
یک عمر لنگ پا
زمین را بیل می زند
بند قنداق تو
همان روزه ی شب هفتم بود
و یک مشت خون
که به آسمان پاشید
باران متولد شد
چقدر امشب گلوی تاریخ درد می کند
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم
از تمام زمین یک خیابان را
و از تمام تو
یک دست که قفل شود در دست من . . .
مرا نه آسمان برمی تابد نه زمین
نه باد نه باران
نه ماه نه خورشید
نه کوه نه دریا،
تویی
که به ماه و خورشید و فلک
فرمان می دهی
عاشقانه دورم بگردند
برف
یعنی اوج دل نگرانی آسمان ...!
می بارد که
مبادا
رد پای عشق
در دلتنگی برگ ها
گم شود ...
این بهارِ ناب، چون شعرِ تَر است
مثل یک دیدارِ تازه، نوبر است
آسمان، آیینه کاری می شود
در زمین، آیینه، جاری می شود
.
می شود با خطّی از باران نوشت:
بهترین ماهِ جهان، اردیبهشت...
آسمان به این زیبایی را نگاه کن !
یک تو کم دارد
یک من !
حال
چشمت را ببند و بی هَراس نزدیکم شو
و دستت را به من بده
تا
چون دوپرنده ی مهاجر و عاشق ،
بال بگشاییم و
به اوجِ
دلدادگی !
و سوگند به تقدسِ نامت،
که فراموش کردنِ تو برایِ من؛
مثلِ پاک شدنِ خورشید است
از حافظه یِ آسمان.
پاییز با برگ هایش
آسمان با بارانش
و شب با غم هایش
نبودنت را به رخم میکشند
میبینی؟
اینجا فقط من به دنبال تو نیستم!
جاده ها
گِره زده اند پامان به زمین
آسِمان را بی راهه می دانند...!
حادیسام درویشی