100 متن کوتاه شب ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن شب برای اینستاگرام و بیو واتساپ
شب همیشه به تمامی شب نیست
چرا که من میگویم
چرا که من میدانم
که همیشه در اوج غم
یک پنجره باز است
پنجرهای روشن
و همیشه هست
رویاهایی که پاسبانی میدهند
آرزویی که جان میگیرد..
تا شب همه شب خواب به چشمم بنشانم
تا پر شود از حسّ حضور تو ضمیرم
باید تو بگویی شبت آرام عزیزم
تا با نفس گرم تو آرام بگیرم
هرچند من ندیدهام این کورِ بیخیال
این گنگِ شب
که گیج و عبوس است
خودرا به روشنِ سحر
نزدیکتر کند
لیکن شنیدهام که شبِ تیره،هرچه هست
آخرز تنگههایِ سحرگه گذرکند
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانۀ من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچۀ خوشبخت بنگرم
و فنجانی قهوه ی تلخ
می پاشم
بر چهره ی اندوه گرفته ی شب
که خواب از سرش بپرد شاید
و بیاد بیاورد
هر آنچه افسوس
که در من است
افسوس
که اندوه شب را
هیچ قهوه ای بهم نمیزند
جز نگاه هوسباز تو ...
زیباست از تو نوشتن,از تو گفتن
وقتی ماه حسود بر لب پنجره
هرشب مرا نگاه میکند و من
بی اعتنا به تو فکر می کنم
هیچ شبی پایان زندگی نیست. از ورای هر شب دوباره خورشید طلوع می کند و بشارت صبحی دیگر می دهد این یعنی امید هرگز نمی میرد.
با دو قلب لبریز از عشق و محبت در عطر بوی گلها در پر شکوهترین شب زندگی خود بزمی ترتیب داده اند
مقدم گلبارتان را به دیده منت ارج می نهیم
هنگامی که دست روزگار سنگین
و شب
بی آواز است
زمان عشق ورزیدن و اعتماد است
و چه سبک است دست روزگار
و چه پر آواز است شب
هنگامی که آدمی عشق می ورزد
و به همگان اعتماد دارد
دلم سفر میخواهد
با حالی که خوش باشد
لب هایی که بخندد
دلی که آرام باشد
شب
موسیقی
تو
و جاده ای که هیچ پایانی نداشته باشد
بعدا؟
بعدا وجود نداره
بعدا چای سرد میشه
بعدا روز شب میشه
بعدا علاقه از بین میره
بعدا ادم پیر میشه
بعدا زندگی تموم میشه
و ادم حسرت کارای انجام نداده ش رو میخوره
یلدای چشم های تو برفی ترین شب است
یلدای چشم های تو طوفان میآورد
امشب تمام وسوسه ها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان می آورد
شب ها آرامشی دارند
از جنس خدا
پروردگارت همواره
با تو همراه است
امشب از همان شب هایی ست
که برایت یک
شب بخیر خدایی آرزو کردم...
️️️
ما تو خونمون وقتی سالاد الویه درست میشه تا یک هفته صبح ظهر شب وعده غذاییمون همونه آخرش برای اینکه تموم بشه باهاش درزای دیوارو میگیریم!
ازشب روشن چشات / به روزسیاه افتادم خسته شدم برم کجا / غصه نیفته دنبالم
تو نمی دانی شب چه هراس انگیز است
در غیاب تو و آغوش تو تنها ماندن
از بهترین ترکیب های دنیا
اهنگ. بارون. پیاده روی
کتاب . قهوه . سکوت
اهنگ.شب. بام
موهاش .دستاش .چشماش
واللهِ که چون گوهر نابید همه
من شب شده ام بلکه بتابید همه
گفتم که سلامی بدهم برگردم
من آمده ام اگر چه خوابید همه
بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)
شب را تا صبح به امید تو ستاره می چینم
شاید رسیده باشی...
شب بود و
شمع بود و
من بودم و غم....
شب رفت و
شمع سوخت و
من ماندم و غم....
شب بود و ستاره بود و من بودم و ماه
شب ماند و ستاره رفت و من ماندم و راه
ارس آرامی
شب رفت و
حدیث ما به پایان نرسید!
شب را چه گنه؟
حدیث ما بود دراز ...
مثلا وسط این شبگردی ها...
یهو اتفاقی تو خیابون ببینیش\
اتفاقی بخوری تو بغلش\
اتفاقی بگی:
دوستت دارم:\)
اتفاقه دیگه..!
مهدیه جاویدی^^🌱
و تمام شب . . .
مویرگ هایش در حسرتِ آغوشِ وی
میل به پارگی داشتند . . . !
مهدیه جاویدی:)
کپی با ذکر نام💌
چنل ادبی من در روبیکا: @faryad ghalb
اقبال اگر به ستاره است
شب با این همه ستاره
چه بداقبال است
شب که می شود؛
[هر چقدر بخواهی]
گل های پنج پَر
در دامن آسمان سوسو می زنند!.
رها فلاحی https://t.me/rahafallahi
بعد از تو
زمین ب چرخشش ادامه داد
آسمان ب شب و روزش
فصل ها ب تغییرشان
اما حال من همانگونه ساکن
در سیاهی شب و
در سرمای زمستان باقی ماند!-
غم جهان چنان بسیار
اما
دیده به شوق دیدنت بیدار
شب گذر نکرد اینسان
از بلندای روزگارانم
این شب اگر گذشت سلام مرا به صبح برسان
که این تن خسته را امید دیدن دوباره ی صبحی نیست
خواب زندگی می دیدم
شب بیدارم کرد.
آریا ابراهیمی
بچرخ ای چرخ گردون و سوا کن ناکسان را
بزن غُره بر این افلاک و بیدار کن جهان را
شب
منم
آن زن سیاه پوشُ
به عزا نشسته ی
عشق
شبهای جوانی ام.
(فروغ گودرزی)
در این روزگار سخت و تاریک ،
تو به سیاهی شب میمانی ،
درخشانی ستاره های نگاهت است ،
که شهر دلم را روشن نگه میدارد💫
چشمان
شب را می بندیم تا
ستاره هایش به
تو
چشمک نزنند...!
فروغ گودرزی
مرا همچون ماه دانستی !
در شب های تیر ات ...
اری
من ماه بودم
وگرنه محال بود
در دل زلالت انعکاس پیدا کنم :)))))
شب است دیگر غباری بر دل انسان می نشیندو اشک های ناخوانده اش را مهمان چشم هایمان میکند.
شده آیا به کلنجار نشینی
که چه شد؟
من به این دردِ پُر اِبهام،
دچارم هر شب!
شبِ سیاه و تو ماهی ،به کهکشان دلم
که جز به دیدن تو ،میل پشت بامم نیست
حجت اله حبیبی
شب
چه زیبا شبی ست
پرسه زدن زیر چتر بوسه هایی
که باران
از چشمان تو آواز سر می دهد
شبگردی باد بی قرار را
-مهدی ابراهیم پورعزیزی نجوا
-شعرسپکو
در نگاهت آنچه من دیدم، کَس دیگر ندید
خوشه ی خورشید چیدم از شب نیلوفری
حرف من بود آنچه دیگر شاعران هم گفته اند
عشق هرکس محترم «اما تو چیز دیگری»
بهزاد غدیری شاعر کاشانی
چه بی رحمانه
سکوت فرصت سخن گفتن را
از ما گرفت
تا واژه هایی با احساس
در پشت دیوار لب هایمان
به صف بایستند
حالا دیگر
یلدا هم برای ناگفته هایمان
شب کوتاهی است
مجید رفیع زاد
شبی به خوابم بیا
من که میدانم تعبیر خواب هایم با تو
همه نرسیدن است
اما بگذار فقط ثانیه ای
داشتنت را باور کنم
قرارمان همین امشب لابه لای تاریکی ها
شبی از میان دردهایم روییدم
گل نشدم
خاری شدم در چشم باد
شهر به خواب می رود
شب تنها شاهد
بی قراری هایم می شود
و من به امید آمدنت
با قایق خیال
کنار ساحل چشم هایت پارو می زنم
بیا که در انتظار موج نگاهت
دریا را در آغوش گرفته ام
مجید رفیع زاد