100 متن کوتاه درد ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن درد برای اینستاگرام و بیو واتساپ
چشم از قلب شڪایت ڪرد
گفت :
توعاشق میشوے
ومڹ اشڪ میریزم ...
قلب گفت:
تو نگاه میڪنے ومڹ دردمیڪشم !
برای بعضی درد ها
نه می توان گریه کرد ...
نه می توان فریاد زد ...
برای بعضی از دردها...
فقط می توان
نگاه کرد و شکست ...
چه خوب بود که آدمی می توانست وقتی درد و مصیبتی دارد ماه ها بخوابد و چندین ماه بعد آسوده و تازه نفس از خواب برخیزد.
گاهی باید رها کرد /باید نداشت/ باید نخواست / باید گریخت از انتظاراتی که آدم را پیر میکند و دردهایی که آدم را شکسته می کند...
کسی که برای التیام درد انسان ها می کوشد مهربان است
و کسی که برای درد حیوانات دل می سوزاند مهربان ترین انسانهاست…
روز ملی دامپزشکی بر فعالان این عرصه مبارک باد
پشت زیباترین لبخند
بیشترین رازها نهفته است
زیباترین چشم
بیشترین اشک ها را ریخته
و مهربان ترین قلب
بیشترین دردها را کشیده است
-خیلی چیزها تجزیه ناپذیر است مثل:
حرف ها
رفتار ها
نقاب ها
تظاهر ها
اینها زخمی بر دلها می زنند
ڪه با گذشت صدها سال
هم جایشان درد میڪند
هم تازه می مانند.
بیشتر مراقب هم باشیم......!!!
دور که می شوی
زندگی سراسر درد می شود.
جاده ها باریک و
کوره راه ها تنگ و تاریک می شوند.
دور که می شوی
زندگی سراسر بی آهنگ می شود.
تنهایی
آنقدر ها هم درد ندارد...
اما خدا نکندتنهاترت کنند آن موقع از درد
تا مغز استخوانت
هی تیر میکشد
هی
تیر میکشد...
آنکه میرود فقط میرود
و آنکه میماند درد می کشد
غصه میخورد
بغض می کند
اشک می ریزد
و تمام این ها
روحش را به آتش میکشد
و در انتظار بازگشت کسی که
هرگزباز نخواهد گشت
آرام آرام خاکستر میشود
میخواهی با درد مرا
وامانده کنی
یا اینکه
خشک و آویزانم کنی؟
اشتباه میکنی
درد را سقط میکنم
سنگم، سنگ
آب و صیقل خورده
رودخانه، گذرم
عادت ندارم درد دلم را،
به همه کس بگویم...
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم...
تا همه فکر کنند...
نه دردی دارم و نه قلبی.
هر قلبی دردی دارد...
فقط نحوه ابراز آن متفاوت است
برخی آنرا در چشمانشان پنهان میکنند
و برخی در لبخندشان.......
خنده را معنای سرمستی مدان
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
تکه ای از روحم خیلی درد می کند !
آنجایش که ؛
پر بود از شیطنت های دخترانه...
دلم برای خودم تنگ شده...
من خیلی وقت است بچگی نکرده ام
عادت ندارم درد دلم را،
به همه کس بگویم...
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم...
تا همه فکر کنند...
نه دردی دارم و نه قلبی..
تو فقط نگاه کن ...
من دور از چشم همه
به قربان تمام دردهایت میروم
با لبهایم...
با چشمهایم ...
با حرف حرف احوال پرسی هایم ...
همین که چشمانت را داشته باشم کافیست ...
پزشک نیستی
اما درمانِ دردم توئی
دردِ چشمانم با نگاهِ تو
دردِ استخوانم با آغوشِ تو
دردِ دلم با دوستت دارم های تو تمام می شوند
جانم نسخه ام را بپیچ
که بیمارم...
پایانی برای قصه ها نیست...
نه بره ها گرگ میشوند،نه گرگها سیر،
خسته ام ازجنس قلابی آدمها...
دار میزنم خاطرات کسی را که،
مرا آزرده،
حالم خوب است،
اما گذشته ام درد میکند...
شکستنِ دل ،
به شکستن استخوان دنده مىمانَد !
از بیرون همه چیز رو به راه است
اما هر نفسى که مىکشى ،
دردیست که مىکشى ...
کودک که بودم ، وقتى زمین مىخوردم مادرم من را مىبوسید ، تمام دردهایم از یاد مىرفت ...
دیروز زمین خوردم ، دردم نیامد اما تمام بوسههاى مادرم یادم آمد ...
به گوش ام خش خش پاییز زرد است
دل ام میعادگاه زخم و درد است
نمی آید صدایی از در و دشت
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
به درد هم اگر خوردیم قشنگ است...
در این دنیا که پایانش به مرگ است
در این دنیا که پایانش به مرگ است
برای هم اگر مُردیم قشنگ است
ما نمی تونیم چیزی رو فراموش کنیم
فقط انقدر درد میکشیم و عادت میکنیم
تا بالاخره همه چی واسمون
عادی و کمرنگ میشه...
اگر بتوانم دلی را از شکستن باز دارم ؛
بیهوده نزیستهام !
اگر بتوانم رنجی را بکاهم
یا دردی را مرهم نَهَم
یا مرغکی رنجور را به آشیانه باز آورم ؛
حاشا حاشا ، که بیهوده نزیستهام !
به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا
ما را برای بیست و چهار ساعت زندگی در امروز طراحی کردهاند و نه بیشتر !
نگرانی امروز برای مشکلات فردا، دردی از ما دوا نخواهد کرد ...
جنگ دردهای جهان را بزرگتر میکند. جنگ هرچند هم بر ضد خرابیها باشد، در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد میکند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز از غم میکند ...
رفیق اینو از من به یادگار داشته باش
فقط خودت می مونی واسه خودت
دکترباش واسه دردات
مرهم باش واسه زخم هات
سنگ صبورباش واسه غم هات
روشن باش واسه شب هات
از دردهاىِ کوچک است که آدم ها مى نالند
ضربه اگر سهمگین باشد
درد اگر بزرگ باشد
آدم خودش لال می شود...
ای ظریف ترین درد...
که بر سمت چپ سینه ام نشسته ای ؛
اینچنین بی تفاوت نباش ...
چیزی که اینجا می سوزد ،
فانوس نیست ؛
قلب من ست ... .
Your eyes is the remedy to the pain Im taking
چشمانت نوش داروی دردی هست که من به آن دچارم
️️️
ناز را می کشیم،آه را می کشیم
انتظار را می کشیم،درد را می کشیم
پس چرا بعد این
همه سال نتوانسته ایم
دست بکشیم از
هر آنچه آزارمان میدهد...!؟
رو ندهید به غصه هایتان!
رو که دادید کارتان تمام است.
در قلبتان ریشه میکند
دردش میزند
به لبانتان!
و از کار می اندازد
خنده هایتان را…
هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشکن
اعتماد، قول، رابطه و قلب!
زیرا این ها وقتی می شکنند
صدا ندارند اما درد بسیاری دارند...
ای که چون داغ دل خود نگران می آیی
یا که چون غمزده با درد نهان می آیی
بازگو پاسخ این پرسش هر روزه ی من
که چرا بلبل من وقت خزان می آیی ؟
هر زمان که درد خیلی کُشنده و شدید باشد
مطالعه ، چاقویِ درد را کُند می کند
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده
صرفاً نیاز دارم به کتاب ها پناه ببرم
دیالوگ :
شرلوک : چرا هیچ وقت درد رو احساس نمیکردی؟
موریارتی : درد همیشه احساس میشه ، ولی لازم نیست ازش بترسی.